ضرب المثل - آستین نو بخور پلو
می گویند روزی بهلول را به مهمانی دعوت کردند. بهلول با لباس کهنه و مندرس به آن مهمانی رفت و در صدر مجلس نشست. مهمانها یکی پس از دیگری وارد مجلس شدند و آنقدر به بهلول گفنتند: یک خرده پایین تر، یک خورده پایین تر، تا بهلول دم در نشست و روی کفش های مهمان ها غذا خورد.
بعد از چند روز دوباره بهلول به همان مجلس دعوت شد. این دفعه لباس نو و تازه ای عاریت گرفت و به تن کرد و به مهمانی رفت. از همان اول خودش دم در نشست. اما هر کس از در وارد می شد نگاهی به او می کرد و می گفت: آقا بهلول چرا اینجا نشسته ای؟ یک خرده بفرمایید بالاتر.
آنقدر بفرمایید بالا، بفرمایید بالا، تکرار شد تا موقع شام خوردن، بهلول در صدر مجلس قرار گرفت.
وقتی شام آوردند و غذاهای الوان را چیدند و همه مشغول غذا خوردن شدند، بهلول آستین لباسش را در بشقاب پلو کرد و مرتب می گفت: آستین نو بخور پلو
حاضرین مجلس تعجب کردند و از او پرسیدند: این چه کاری است که می کنی؟ آخر مگر آستین هم غذا می خورد؟
بهلول در جواب گفت: من همان شخصی هستم که فلان شب اینجا مهمان بودم و کسی به من اعتنایی نکرد و ناچار دم در غذا خوردم. حالا هم این تشریفات مال من نیست بلکه مال لباس من است و جا دارد که بگویم: آستین نو بخور پلو
عاقلان مجلس از کرده خود شرمنده شدند و بر شیرین کاری های بهلول آفرین گفتند.
نظرات شما عزیزان: